گر چشم را زنگار زمان گرفته است
لیک گوش دل پر زهوش است
حکایت چیست که آهنگ وداعیت را
در دل پخش کرده و خود گوش می دهم
دوباره تکرار میکنم
طنینت را آن عمق صدایت را
در عمق بینهایت وجود
در موسیقی متن این خاطره ها
غرق در کنایه ام
خسته و نابود از استعاره ها